#جادوی_چشم_آبی_پارت_76
بری ولی....امیدوارم دیگه هیچوقت برنگردی.
دیوید از ما دور شدو گفت-مطمئن باش این کارت بی جواب نمیمونه،تو خانوادمو کشتی،و مثل یه آشغال باهام رفتار
کردی،منتظرم باش،یه روز برمیگردم و تو تقاص همه کارات رو پس میدی......
و بعد تبدیل به خفاش شدو از اونجا رفت...
سیلیدیا-به نظرتون نباید تهدیدشون رو جدی بگیریم؟
رتسو-فکر نکنم برگرده.اگه هم برگرده ما نمیزاریم.
اینبار نابودش میکنیم.
ایمیلیانا-کی باورش میشه ما واقعا ملکه خفاشی رو نابود کردیم.
سم-من باورم میشه.
همه بچه ها رفتن بیرون.من هنوز داشتم به جای خالیه دیود نگاه میکردم.که دستی روی شونه ام قرار
گرفت.برگشتم پشت،لئو بود.
لئوناردو-همه چی تموم شد.حالا دیگه تو ارامش واقعی زندگی میکنیم.....من و تو....نظرت چیه؟
سوزان-این عالیه!
1سال بعد......
سوزان
توی این 1سالی که گذشت اتفاقای زیادی افتاد.منو لئوناردو قهرمان های نوجوان سرزمین گمشده،کار ناتموم دانیکا
یعنی کشتن ملکه خفاشی و به آرامش رسوندن مردم رو انجام دادیم.
من مطمئنم که روح دانیکا هم در ارامش به سر میبره.
1
من و لئوناردو به همراه باقیه ساکنان سرزمین گمشده،سرزمین وحشت رو به یه جای زیبا تبدیل کردیم.
romangram.com | @romangram_com