#جادوی_چشم_آبی_پارت_74
9
آخــــــی لئوناردو براش بمیره!حالا بزار یه خورده اذیتش کنم.
سوزان-لئو تو باید برگردی،اگه تو نباشی سربه سر کی بزارم!اگه تو نباشی من از دست کی حرص بخورم.اگه تو
نباشی من به کی بخندم.
اگه تو نباشی کی بشه دلقک من.منو بخندونه!
چی ؟این داره چی میگه؟
معمولا تو فیلما این موقع دختره میاد کلی ناز میکنه!
میگه من عاشقت بودم و دوست دارمو ....
این چی داره میگه.جلل خالق.سریع بهوش بیام تا کار به جاهای باریک نکشیده.!
با همون چشمای بسته دست سوزانو از روی صورتش برداشتمو به سمت خودم کشیدمش که باعث شد تالاپی بیوفته
رو مَن.
آخ دختر لهم کردی!
سوزان-لئوناردو تو بهوش اومدی؟!از کی تا حالا؟
چشمامو باز کردمو به چشمای سوزان که تو فاصله ی نزدیک با چشمام بود نگاه کردمو گفتم-از وقتی داشتی قربون
صدقم میرفتی.اینو گفتمو زدم زیر خنده!حالا نخند کی بخند!
سوزان با این حرف من عصبانی شدو گفت-منو باش که نگران تو بودم!
لئوناردو-قشنگ معلوم بود!اونا چی بود داشتی میگفتی؟!
سوزان-اممم...چیزه...یعنی هیچی!
بعد یه لبخند دندون نما زد!
خواست از رو من بلند شه که گفتم-آهای آهای خانوم کجا؟
romangram.com | @romangram_com