#جادوی_چشم_آبی_پارت_69

کنم!.
دندوناشو گذاشت کنار گردنم و یه کوچولو فشار داد ولی کامل تو رگم فرو نکرد.داشتم عذاب میکشیدم.چشمام
بستم.نفسام تند تر شده بودن.دندوناشو از روی گردنم برداشت.
دوباره اومد روبه روی صورتم.به چشماش نگاه کردم.قرمز قرمز بودن......همه ی خون اشام ها داد میزدن....گازش
بگیر و تمومش کن.ملکه خفاشی-دیوید چرا کارو تموم نمیکنی؟
دیوید چشماشو بست و دوباره دندوناشو به سمت گردنم برد.اینبار دندوناشو محکم تر روی گردنم فشار داد.
دردم اومد ولی بازم دندوناشو توی گردنم فرو نکرد.
سوزان-آییییی
اینبار از ته دلم داد زدم-لئــــوناردو!
ناگهان صدای مهیب انفجار اومد.اونم نه یک بار !چند بار پشت سر هم!ملکه با صدای انفجار داد زد-اونجا چه خبره!!!
خون آشام ها برید ببینید چه خبره.دیوید از کنار گردنم کنار رفت.
لئوناردو
با صدای انفجار خون اشام ها بیرون اومدن.
وارد سالن اصلی شدیم.
بیشتر خون آشام ها اینجا بودن.
لعنتی!به ایمیلیانا گفتم سریع بره بچه ها رو خبر کنه.به لوئیزا و سم هم گفتم که همینجا منتظر بمونن.خودم وارد
سالن شدم.
لئوناردو-سلام.چشم آبی شمارهی دو وارد میشود!
همه با صدای من به طرفم برگشتن.دستامو تو جیب شلوارم بردمو خونسرد بهشون نگاه کردم ولی درونم غوغایی
بود!!!

romangram.com | @romangram_com