#جادوی_چشم_آبی_پارت_19
همونجوری داشتم با خودم فکر میکردم که اومد به طرف منو وگفت-خانم کیلز.
-بله؟
-اممممم حالتون خوبه؟صدمه ای به پاتون نخورده؟
اِوا اومده میگه صدمه ای به پات نرسیده عجبا من فکر کردم الان میاد عذر خواهی میکنه...
-نخیر فقط یه خورده درد میکرد الان خوب شده
لئوناردو
اِاِ عجب رو یی داره این دختره اومدم تو اتوبوس فکر کردم الان ازم تشکر میکنه.
اه همش تقصیر خودته دیگه اومدی ازش سوال پرسیدی باید منتظر میموندی خودش بیاد آخه از بس مثل یه پسر با
شخصیت باهات برخورد شده به خاطر همین ناراحت شدی.
ولی من احساس میکنم این دختره یه غم تو چشاشه چون وقتی باهاش حرف میزنم به چشمام نگاه نمیکنه
هیـــــــــی
-فکر نمیکنید یه تشکر به من به دهکارید؟
اوه اوه چشماش نزدیکه از کاسه بزنه بیرون نگا خوب مگه چی گفتم!!!
4
عصبی گفت- مگه من گفتم دنبالم بیاید جونمو نجات بدید؟
-منو مقصر ندونین اگه نجاتتون نمیدادم الان اینجا نبودین.
سرشو انداخت پایین و با صدایی که با بغض مخلوط شده بود گفت –لطفا منو تنها بذارید.
اینو که گفت احساس کردم دلم لرزید خیلی مظلوم شده بود.
منم گفتم –منو ببخشید نمی خواستم اذیتتون کنم.تقصیر منه که از اطرافیانم توقع بیجا میکنم.خداحافظ.
سرشو آورد بالا و آهسته گفت-ممنونم که جونمو نجات دادید.
romangram.com | @romangram_com