#اینجا_زنی_عاشقانه_میبارد_-_جلد_دوم_پارت_45
- برای توام میگیرم قربونت برم!
چیزی نمیگوید و گل را پرت میکند عقب.سریع برمیگردم سمتش:
- رادین؟ این چه کاریِ ؟ مگه کسی گل و پرت میکنه؟ برش دار.سریع!
بازهم همان ژست همیشگی .دست به س*ی*ن*ه بغ میکند!
درحالی که ماشین جلویی کفرم را درآورده و بوقهای بی ثمر جز آلودگی صوتی چیزی را به همراه ندارد داد میزنم:
- این مسخره بازیا یعنی چی؟ برش دار میگم خراب میشه!
با حرص بیشتری رو میگیرد و میگوید:
- برنمیدارم!
کنار میزنم و گل را برمیدارم.روی داشبورد میکوبم و با حرص بیشتری میگویم:
- دفعه آخرتِ رادین.یکبارِ دیگه فقط یکبارِ دیگه این حرکاتو ازت ببینم سریع برت میگردونم شیراز.
نگاهم میکند.حرص و غضب بیداد میکند.اشک از چشمانش میچکد و بلند تر از من داد میزند:
- تو باید بری.اینجاخونه ی ماست.
قلبم میریزد.میشکند.میمیرد، اصلا قلبی دیگر نمیماند! مینالم:
- رادین!
تنها نگاهم میکند و نفسهایش که هرلحظه لبانش را کویری تر میکند!
من هم مثل او آرام میبارم و نگاه از پشیمانی چشمانش نمیگیرم، پیشانی اش را به شیشه میچسباند و دیگر برنمیگردد سمتم!
نفس عمیقی میکشم و بی حوصله به سمت خانه میرانم. قولِ یک شهربازی، پیتزای قارچ و پنیر، آشتی کنان با یغما و یک فیلم جدید دود میشود! دود میشود و در چشمانم میرود. اشک میشود و روی گونه هایم میپاشد!
پایم را تا ران در گاز فرو میکنم و با حرص دنده عوض میکنم! از رادین حرص دارم.از خودم که چه صبورانه طاقت میاورم رادینی را که روز به روز بدتر میشود! روز به روز حال مرا بدتر میکند!
حرص و خشم جای گریه و دلخوری را میگیرد. ریموت در را میزنم. باز نمیشود و چند بار دکمه را فشار میدهم و در آخر فحشی میدهم و ریموت را پرت میکنم روی داشبورد!
پیاده میشوم تا درِ ورودی را باز کنم که درِ گاراژ آرام آرام باز میشود. ریموت دست رادین و نگاهش به من است!
با دلخوری چشم میگیرم و مینشینم! بی آنکه منتظرش باشم داخل میروم.کفشم را گوشه ای پرت میکنم!
romangram.com | @romangram_com