#اینجا_زنی_عاشقانه_میبارد_-_جلد_اول_پارت_36

چشم روی‌هم می‌گذارم. می‌دانم از اطاعتم خوشش می‌آید:

- چـــشم!

جعبه را برمی‌دارد. سریع می‌گویم:

- قبل از اینکه باز کنید.

سر تکان می‌دهد. شانه‌ام را رها می‌کنم:

- شاید از نظره شما مسخره باشه؛ اما… من دوستش دارم. در ضمن… هیچ‌وقتم نباید بشکنیدش… بذارین خشک بشه.

- میذاری باز کنم یانه؟

سر تکان می‌دهم. ربان را می‌کشد و در جعبه را برمی‌دارد، انار را درنمی‌آورد. لبخند می‌زند، پر می‌کشم… بال می‌زنم… گم می‌شوم. برای اولین بار مثل آدمیزاد لبخندش را می‌بینم، درش می‌آورد، نگاهی به من و نگاهی به انار می‌اندازد. طولانی… نمی‌دانم به عقل کمم می‌خندد یا به خودم و سلیقه‌ام.

آرام می‌گوید:

- مرسی!

نفسم را فوت می‌کنم. بلند می‌شود و انار را روی طاقچه دقیقاً رو به روی قرآن بزرگش می‌گذارد؛ دلم حالی به حالی می‌شود، به آشپزخانه می‌رود. سرکی در خانه‌اش می‌کشم و تازه به قسمت جذابش می‌رسم، حوض شش‌ضلعی زیبایی وسط خانه ست. بیخودی می‌خندم، خانه عجیبی است. درست مثل دیزاینش، درست مثل صاحبش. هندوانه‌ی کوچکی در آب انداخته، به میز نگاه می‌کنم. دورش چند تشکچه کوچک گذاشته، یاد خانه‌های آسیای شرق می‌افتم. یک ظرف بزرگ بلوری را لبالب از انار دان کرده… حافظ کنارش… آجیل و میوه و انواع شکلات. ترمه زیبایی را زیر انداخته. شمعدانی فیروزه‌ای‌رنگ را در انتهایی‌ترین نقطه سفره گذاشته!

روی تشکچه می‌نشینم. دانه‌ای از انار را برمی‌دارم.

- اجازه گرفتی داری می‌خوری؟

صدایش همیشه مرا به عرش می‌برد.

با لبخند همیشگی‌ام نگاهش می‌کنم:

- ببخشید، با اجازه

دوباره دانه‌ای دیگر برمی‌دارم. دستانش خیس است و موهایش به هم چسبیده. دلم ضعف می‌رود برایش. مُهر کوچکی را برمی‌دارد و روبه‌قبله می‌ایستد… الله اکبر بلندی سر می‌دهد. قلبم می‌لرزد. از پشت به شانه‌های پهنش خیره می‌شوم و عمراً اگر حدس می‌زدم که اهل نماز و عبادت باشد! سلام می‌دهد، من هم به ویژگی جدید رهام سلام می‌دهم. من هنوز هم از اعتقادات او بی‌خبرم، مهرش را می‌ب*و*سد و روی طاقچه شومینه می‌گذارد. فریاد می‌زند:

- رادین… بیا بابا.

تلویزیون را روشن می‌کند، کنارم می‌نشیند؛ چقدر حضورش گرم است. رادین کنار حوض می‌نشیند. پاچه ی شلوارش را بالا می‌دهد و در این سرما پا در حوض فر می‌کند، لبخند می‌زنم. دنبال آینه‌ام تا وضعیت شالم را چک کنم… هرچه می‌گردم نیست.

- اینجا آینه ندارین؟

romangram.com | @romangram_com