#اینجا_زنی_عاشقانه_میبارد_-_جلد_اول_پارت_148

به خانه می‌رسیم. رهام روی مبل می‌نشیند. کتش را کنارش می‌اندازد و آرنجش را به زانوهایش تکیه می‌دهد. ساکت است… پشت مبل می‌ایستم. خستگی از هیکلش میچکد… ببخشید که خسته‌ات کردم! دستم را روی کتف‌هایش می‌گذارم می‌مالم و آرام گردنش را هم ماساژ می‌دهم. دلم برایش می‌شکند… چقدر آرام خراب شد!

- رهام! ببخشید ناراحتت کردم… اگر نمی‌گفتم بعداً برام بد میشد!

تنها چند بار سرش را پایین بالا می‌کند!

از پشت ب*غ*لش می‌کنم. چانه ام را روی کتفش می‌گذارم:

- خب یه چیزی بگو. نگران میشم این‌جوری. رهامم!

سرش را کج می‌کند آرام شقیقه‌ام را می‌ب*و*سد و بی‌حرف بلند می‌شود. قلبم می‌ریزد. دنبالش می‌روم. دستش را می‌کشم.

- رهام جان. یه چیزی بگو… میدونم ناراحت شدی؛ اما. یه جوری رفتار نکن که فکر کنم تقصیر منه!

نگاهم می‌کند. لبخند خسته و الکی برای دل من میزند. خشن و زیبا در آ*غ*و*شم می‌کشد! زیر گوشم می‌گوید:

- نه تقصیر تو نیست. هیچی تقصیر تو نیست. بیا بخوابیم فردا ساعت نه پرواز داریم!

لبخند می‌زنم. با تمام عشقم ب*غ*لش می‌کنم. او آرام نمی‌گیرد… من؛ اما آرام می‌شوم؛ اما این را خوب می‌دانم که این آ*غ*و*ش ها طعم همیشه را نمی‌دهد!

به چشمان سرخ رهام خیره می‌شوم. دیشب هر وقت که از خواب بیدار می‌شدم می‌دیدم چشمانش چهار طاق باز است.

می‌دانم تا خوده الهه صبح بیدار بود. زنگ در خانه شان را میزند. قلب من هم تند. بازویش را چنگ می‌زنم…

- رهام من. خیلی اضطراب دارم.

لبخند بی‌رمقی میزند:

- هیچی نمیشه خانومم!

دلم ضعف می‌رود هر وقت می‌گوید خانومم! دلم را پیچ و مهره می‌کنم به مال رهام بودن. در را باز می‌کنند. رادین می‌دود داخل. موهایم را کامل داخل می‌دهم. آرایش ندارم و می‌خواهم کمی دلخواهشان باشم! دست رهام را رها می‌کنم! می‌خندد و سری تکان می‌دهد!

در داخلی خانه باز می‌شود! نفس عمیقی می‌کشم و چشم به زنی می‌دوزم که مادر رهامم است!

رادین را ب*غ*ل می‌کند. فشارش می‌دهد. به خودش می‌چسباندش. کمرش را می‌مالد هی زیر گوشش را می‌ب*و*سد! دلم حالی به حالی می‌شود. رهام تندتر می‌رود و بعد از رادین سریع مادرش را در آ*غ*و*ش می‌کشد. او دقیقاً همان حسی را به رهام دارد که به رادین داشت! رهام بارها و بارها پیشانی مادرش را می‌ب*و*سد. کنار می‌رود. قلبم میزند. صدای خواهر رهام می‌آید. نزدیک می‌روم… مادرش نگاهم می‌کند. بعد از تاخیری لبخند ملایمی میزند. دست می‌دهم:

- سلام. خوب هستین؟ سال نوتون مبارک!

لبخندش عمیقتر می‌شود. دلم آرامش می‌گیرد:

romangram.com | @romangram_com