#این_مرد_ویران_است_پارت_6
- ترسیده دیگه.یعنی خرها تا این حد ترسوئن؟
فاریا ببند دهنتی را نثارش کرد.دوباره به راهمان ادامه دادیم.این راهرو نمی خواست تمام شود؟ آه سام بمیری که بخاطر کشتنت مجبورم به چنین خراب شده هایی قدم بگذارم.حواسم پی سام بود که خواستم زمین بخورم که دستم را به میله ای بند کردم و با شنیدن صدای قیچ به پالتویم نگاه کردم. به سختی در تاریکی خراش عمیقی که آستین پالتوی محبوبم را شکاف داده بود دیدم.فقط باید پالتوی محبوبم را در این راه فدا می کردم تا صدایی می گفت:(( بیاین سمت راست!))؟
ما سه نفری،به سمت راست رفتیم و من با دیدن یک لاک پشت دهانم باز ماند.البته لاک پشت که نه، یک جسم لاغر مچاله شده که حالم را بهم زد.حتی از دیدن آب بینی یک کودک سه چهار ساله ی کثیف هم بدتر بود.بدنش سیاه بود و موهای کثیفش به سرش چسبیده بودند.سرد بود و او انگار تازه از حمام آمده باشد؛تمام بدنش خیس بود و این به بدتر شدن حالمان دامن می زد. فاریا که بی توجه به اینکه ممکن است مرد عصبی شود، شال پشمی اش را دور دماغش پیچاند؛دماغی که دو ماه دیگر، قلمی می شد.و شاید سه ماه دیگر!هر وقت که فاریا در قرعه کشی هر شب محصولات(...)برنده شود!خرچران ، من و فاریا را کنار زد و به جلو رفت.دورترین نقطه نسبت به مرد را انتخاب کرد و نشست.مرد با صدایی که تحلیل می رفت و شبیه صدای دوبلور جادوگر شهر اُز بود گفت:
- چی شده؟
خرچران بلند شد و پشتش را تکاند؛ مثل اینکهپسرکمان وسواس شده بود! خنده ام گرفت.دست روی لبم گذاشتم تا خنده ام پشت آن پنهان شود.جادوگر شهر اُز گفت:
- چته تو؟جنی شدی؟
خرچران پوف بلندی کشید و گفت:
- هیچی بابا.هیچی!
مرد دوباره با همان صدای تحلیل رفته اش گفت:
- خب...بگو چی شده؟چی می خوای؟
گوش هایم تیز شدند.عجیب حس می کردم پسرک می گوید دنبال خرهای گم شده ام می گردم و از پیرمرد می خواهد تا وردی بخواند تا آنها را پیدا کند! فکرش را بکن،پیرمرد به فاریا اشاره کند و بگوید:
- فعلا این یکیش!
اما برخلاف تصورات فانتزی ام،خرچران با حرص گفت:
- چهار روز دیگه امتحان فیزیک میان ترم دارم.وقت ندارم براش بخونم.یه وردی ،چیزی، دارویی، زهری بده تا دبیرم نتونه بیاد!
پیرمرد مکثی کرد و گفت:
- تو نه ورد لازم داری نه دارو و زهر! بشین درست رو بخون و زر زیادی هم نزن.
فاریا پقی زد زیر خنده.خرچران قصه با حرص گفت:
- تو به اینش کاری نداشته باش.کار من رو راه بنداز.
romangram.com | @romangram_com