#این_مرد_ویران_است_پارت_46


- پین داره.

-856500

تیکه را پراندم:

- رتبه ی پیش بینی شده ی کنکورته دکتر کیاوش؟

زد روی دماغم و گفت:

- نخیر.پول تو جیبی ماهانمه.

یعنی دهانم فراتر از آن باز نمی شد. برای این خرچرانِ بی خاصیت، هشتصد تومن پول ماهیانه؟آن وقت ماهیانه ی من یک چهارم همین هم نمی شد. این خرچرانِ دیوانه اگر بنشید در خانه که بیشتر پول در می آورد! لامصب این همه پول برای چه آخر؟مفت خور! مثل اینکه بلند فکر کرده بودم چون قهقهه کیاوش فضای بسته ی ماشین را فرا گرفت.با اخم گفتم:

- چته تو؟..

ماشین را پارک کرد و در حالیکه می خندید و از خنده اشک هایش را پاک می کرد گفت:

- عجب حرصی خوردی یهو! گفتم الان سکته می زنی می مونی رو دستما.

اخم و جدیتم را که دید بیشتر خندید و به بازویم زد و گفت:

- نترس عزیزم.پول تو جیبی ام نیست.شماره کاربریِ آزمونامه.گروه آموزشی جوکار،این یه بار موثر واقع شدن.

و خودش باز خندید.آن طور که او می خندید من هم ناخواسته همراهی اش کردم.اصلا نمی توانستم اختیار نیشم را در برابر این خرچران محبوب در دست بگیرم. پیاده شد و من هم بالطبع پیاده شدم.گوشی اش که دستم مانده بود را به سمتش گرفتم و گفتم:

- بیا.نشد عکس هم بگیرم ازت شاخِ اینستا.

قبل از اینکه بفهمم چه می کند من را به سمت خودش کشاند و گوشی را به حالت سلفی گرفت و قبل از اینکه من لود شوم و دهانم را ببندم و ژست معترضم را جمع کنم،عکس گرفته شد و من به فجیع ترین وضع ممکن در عکس ظاهر شدم.کیاوش زوم کرد و خودش را چک کرد.وقتی فهمید دماغ و دهن و چشم هایش خوب افتاده اند و مارک ساعتش مشخص است، لبخندی زد و به منظور خر کردن من گفت:

- تو چقدر خوش عکسی!

شدیداً دلم می خواست بکوبم در فرق سرش و بگویم با این لب و لوچه ی کج و معوج،چشم های یکی باز یکی بسته و دماغ بزرگ شده و ابروهایی به هم گره خورده کجایم خوش عکس است؟خرچرانِ...!

دستم را به کمرم زدم و گفتم:


romangram.com | @romangram_com