#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_32
حرفم تمام نشده بود كه ضربه پشت دستش روى دهانم مزه خون را برايم به ارمغان آورد آنقدر بهت زده بودم كه توان گفتن چيزى نداشتم
_ ببين بچه من الان خيلى دارم مراعات حال مريضتو ميكنم واگرنه حقت خيلى بالاتر از اينه
دستمالى رو به رويم گرفت تا خون
دهانم را پاك كنم دستمال را پس زدم و رويم را به سمت پنجره برگرداندم كه اشك جمع شده در چشمانم را نبيند
_ نه ازت خوشم مياد نه وقت اضافه دارم كه حروم يكى مثل تو كنم قبل تر اگه يكى با تيپ و ظاهر تو رو ميديدم حتما خدا رو شكر ميكردم كه توى خانوادم دخترى به اين وقيحى وجود نداره ولى حالا مجبورم تو رو كنارم و توى ماشينم تحمل كنم دهنتو باز نكن و هيچى نگو و گوش كن. اون زن كه عمه توئه حكم مادرمو داشت ١ روزى واسه همين بعد اون همه سال كه اومد سراغم نتونستم روشو زمين بزنم ولى هم خودش هم من اينو ميدونيم كه ٥٠٠ ميليون پولى نيست كه كسى راحت به كسى ببخشه !! منم پول مفت ندارم واسه هرچى كه دارم زحمت كشيدم و منطقم اجازه نميده زحمتمو حروم لش بازى يك دختر بچه كنم ، پيدا كردن شروين زياد طول نميكشه واسه من با اينكه بزدل از كشور خارج شده ، ولى تا اون موقع و برگشت پولم من لطف كردم اون پولو به عمه ات قرض دادم و البته به يك تضمين براى قرض دادن اين مقدار پول نياز داشتم و طبق توافق طرفين دو برابر مبلغ رو ايشون به من سفته دادند
واى حرفهاى معين مانند پتكى روى سرم فرود آمد
با ديدن سفته ها كه از جيبش در آورد باورم شد در گرداب عميق ترى فرو رفتم ديگر از سرازير شدم اشك هايم شرم نداشتم ميان گريه عاجزانه گفتم؛
_ سفته هاى عمه امو پس بده خودم سفته ميدم خودم ميرم زندان
اينبار او رو بر گرداند و در حالى كه سفته ها را مجدد در جيب كتش ميگزاشت با لحن تمسخر آميزى گفت:
_ به نظرت ضمانت از آدمى مثل تو چه ارزشى داره؟! حداقل پروين قابل اعتماده ، الانم ميرى خونه و بيشتر از اين توى كاراى من خرابكارى نميكنى تا بتونم شروينو پيدا كنم
_ تو ... تو
_ تو نه شما
romangram.com | @romangram_com