#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_28
با وجود اينكه هنوز گاهى سر گيجه سراغم مى آمد و كاملا صحت پيدا نكرده بودم تصميمم را گرفتم كه براى رويارويى با شروين از خانه خارج شوم ، بايد به ظاهرم ميرسيدم نبايد كسى ميفهميد در اين دوهفته يلدا خودش را خيلى باخته است غليظ تر از هميشه آرايش كردم و سمت چپ بلند موهايم را فر ريز زدم گوشواره بزرگ پلى بوى را هم از سمت كوتاه موهايم به گوشم آويزان كردم ، رژم آنقدر قرمز بود كه حس كردم از لب هايم خون ميچكد
شلوار جين تنگ تيره ام را پا زدم كاپشن شمعى قرمزكوتاه همرنگ رژم كه دست كش هاى ستش را هم داشتم تن كردم شال مشكى قرمزم هم عجيب با آرايش و تيپم همخوانى داشت كه آن را هم براى جلوه بيشتر پشت گوشهايم زدم به آينه كه خيره شدم از اينكه دوباره يلداى مورد علاقه ام را ساختم خوشحال شدم ولى با ديدن ناخن هايم كه نا مرتب و بى لاك بود دلخور شدم تصميم گرفتم سوهان كشى و لاك را شروع كنم مشغول كه شدم عمه وارد اتاق شد با ديدنم شوكه شد
- كجا شال و كلاه كردى دختر؟؟؟
_ سر قبر ننه ام
_ سر قبر ننه ات هم لازم نكرده برى حالت خوب نيست هنوووز پاى چشمت با اين همه بزك هم معلومه ١ سانت گود رفته
_ گير نده ميخوام برم سراغ آرمان آدرس اون شروين بى همه چيزو بگيرم برم سر وقتش ننه باباشو با هم يكى كنم دلارا دست اونه
عمه ناگهان زد روى صورت خودش
_ دِ آخه بچه كى سر به راه ميشى؟ مگه نديدى چه بلايى سرت آوردن باز ميخواى برى جنگ اين جماعت خدا نشناس باز ميخواى شر به پا كنى
_ من دارم ميرم حقمو بگيرم هنوز خيلى ها فكر ميكنن من دزدم
عمه از حرص كم كم صورتش كبود شده بود
_ به ارواح خاك داداشم نميزارم برى
اعصابم بيشتر خرد ميشد وقتى اين طور مانعم ميشد
_ برو بيرون رو مخم نرو كار دارم خودتم بكشى ميدونى كه كارى رو بخوام بكنم ميكنم پس جوش الكى نزن
دستش را به كمرش زد و چشمانش را ريز كرد
_ باشه يلدا باشه خودت خواستى ميرم به نامدار ميگما
romangram.com | @romangram_com