#هویت_چشم_هایت_پارت_42
-اونوقت چرا نمیشه ؟؟؟
-چون الان داره زاق سیاتو چوب میزنه ...
-چرت نگو نازگل ...
-اینه هاش ببین ...
داشتم به اون سمتی که نازگل میگفت نگاه میکردم که دوباره گفت :
-اُه اُه داره میاد من رفتم ...
تا خواستم جلوشو بگیرم که در نره جیم فنگ شده بود و رفته بود ... اِی بابا این دوباره غیب شد که ...
مهدوی بهم رسید و گفت :
-سلام خانوم مرتضوی ...
اِی بابا تو که باز سر راهم سبز شدی !!! خیار شور !!!!
-سلام... کاری داشتید؟؟؟؟ اگه میخواین در رابطه با حرفای قبلیتون حرف بزنید که من برم ...
-چرا انقدر زود اعصبانی میشید خانومه مرتضوی ...
-من اعصبانی نیستم فقط کار دارم ...
آره جون خودم من کارم کجا بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
مهدوی - ببخشین که میگم ولی شما حتی نمیخواین در رابطه ازدواج با من فکر هم بکنید ؟؟؟ من که قصد بدی ندارم ... همه ی حرف من اینه که شما به من فکر بکنید ... آیا این خواسته ی زیادیه ؟؟؟
-نخیر ولی من اصلا ً نه قصد ازدواج دارم نه موقعیتش رو سنم هم برای ازدواج خیلی پایینه ... و هنوز برای من این چیزا زوده در ضمن من نمیخوام سر جوونی به این چیزا فکر کنم و روحم با این چیزای کوچیک آسیب ببینه ...
-من شرایط شما رو درک میکنم ولی فقط ازتون میخوام که برای چند روز فقط در مورد من فکر کنید اگه جوابتون مثبت بود که من با خانواده ام تشریف میاریم برای خاستگاری اگه هم جوابتون منفی بود که من میرم و دیگه به پشت سرم هم نگاه نمیکنم ... لطفا ً قبول کنید خانومه مرتضوی این تنها خواسته ی منه ...
اوه مگه چاره ی دیگه ای هم برام گذاشتی ؟
-چشم در این مورد فکر میکنم ... اگه اجازه بدید من دیگه برم ...
-خواهش میکنم بفرمایید ...
همینم مونده بود والا منتظر اجازه ی تو بودم !!!!! خداحافظی کردم و از دانشگاه خارج شدم نازگل رو دیدم که جلوی در دانشگاه منتظرم ایستاده بود و این ور و اون ورش رو میپایید ... به سمتش رفتم و گفتم :
-اِی خدا بگم چی کارت نکنه !!! تو یه ذره عقل تو کلت نداری نازگل ؟؟؟؟؟؟ منو ول میکنه میدوئه میاد بیرون ... این جا حلوا خیر میکنن ؟ اگه دفعه قبلم نذاشته بودی بری این مهدوی جرئت نمیکرد باهام حرف بزنه همش تقصیر تواِه ...
نازگل - بسه بابا چه خبرته یه نفس عمیق بکش ... حالا هم بیا بریم شب شد فردا هم یه عالمه درس داریم ...
-تاکسی بگیریم ؟
-نه په همین جوری وایسیم تا تاکسی خودش بیاد ما رو ببره ... خوبه ؟؟؟...
romangram.com | @romangram_com