#هویت_چشم_هایت_پارت_21

چند ثانیه ای گذشت که گفت :
-اشتباهی شده برا میلاد فرستاده بودم ...
-میلاد کیه ؟
-دوست پسرم ...
تعجب کردم !!! اونم در حد اُلمپیک چشام اندازه ی چشای گاو شده بود، فکر کنم ؛ زمزمه کردم :
-دوست پسرت ؟
-برو بابا دلت خوشه ها دوست پسرم کجا بود اونم تو این قحطی پسر ... ثریا رو که میبینی بیکار و بی عار و الاف ول میچرخه کاره دیگه ای نداره به جز اس ام اس فرستادن فکر کنم هر ماه فقط صد تومن قبضِ موبایلش میاد ...
-خب؟
-خب که خب ... هیچی دیگه یه دونه برام فرستاد منم برات فرستادم که قشنگ مستفیض شی ...
-ببین یه چیزی بگم ؟
-بگو ...
-رفتی تو سایت ؟
-نه بابا
-خب بی عقل باید بری دیگه جوابا اومده ...
-نـــــــه ...
-آررره...
-قبول شدی؟
-آره بابا
-چی ؟
- مهندسی راه و ساختمون قبول شدم ...
-نه بابا مهندسی ...
-مهندسی راه و ساختمون کجا بود آخه نازگل؟ ادبیات ِشریف ِ پارسی رو عشقه ...
-نه بابا ...
-بعله پس چی ؟
-ببین میری ببینی من چی قبول شدم ؟

romangram.com | @romangram_com