#هورزاد_ملکه_آتش_پارت_78

این‌قدر از آشنایی با آریانا انرژی داشتم، بدون جادو از پله ها رفتم پایین. از یکی از خدمتکارا پرسیدم هاکام کجاست، که گفت توی اتاق کارشه. آدرس اتاق رو پرسیدم و گفت توی ضلع غربی قصره.

برای رفتن به اونجا، باید از سالن اصلی رد می‌شدم. تند از سالن اصلی رد شدم و رسیدم به دوراهی، حالا سمت چپ یا راست؟!

تصمیم گرفتم از سمت چپ برم. مجبور شدم از یه خدمتکار دیگه بپرسم اتاق هاکام کجاست.

اوف، چه بزرگه این‌جا! هر طرف می‌رم به راهرو می‌رسم!

خدمتکار، خودش جلو افتاد، منم دنبالش رفتم. آخه خودش می‌خواست اتاق رو نشونم بده.

جلوی یه اتاق قهوه‌ای رنگ، که روش طرح گل بود، ایستاد و گفت:

-اینجا، اتاق جناب مشاور است.

و رفت.

چند تقه به در زدم...

با اجازه‌ی هاکام، رفتم داخل و در رو بستم. پشت میزش نشسته بود.(خودتون دیگه وسایلای اتاق رو تجسم کنید).

- درود جناب هاکام.

هاکام بلند شد و اومد طرفم و با لبخند گفت:

- درود هورداد. اتفاقی رخ داده است؟

romangram.com | @romangram_com