#هورزاد_ملکه_آتش_پارت_65


- ممنون بانوی من.

چی؟! با تعجب به دور و برم نگاه کردم. صدا ازکجا بود!

- بانوی من، تعجب نکنید. من روی شانه شما نشسته ام.

با تعجب به پروانه نگاه کردم و گفتم:

-امکان ندارد! تو چگونه می‌توانی سخن بگویی؟

پروانه: « بانوی من، ما حیوانات نیز می‌توانیم سخن بگوییم و افراد خاصی، زبان ما را می‌فهمند.»

- پس منم جز‌ آن دسته از افراد خاص هستم؟

پروانه:‌ « آری بانو.»

- نام تو چیست ای پروانه؟

پروانه: «نام من مینوست.»

- وای، نامت نیز همانند خودت زیباست!

پروانه: «تشکر بانو.»


romangram.com | @romangram_com