#هورزاد_ملکه_آتش_پارت_37
بلند گفتم:
- شاهزاده. خواستم بگویم، از شنیده ها آگاه شدم که شما در اتاق خود، پیانو دارید. هر وقت خواستید، بگویید برایتان، پیانو بزنم و بخوانم.
با تعجب نگاهم کرد و گفت:
- مگر تو میدانی چطور بنوازی؟
- آری. مگر خودتان نمینوازید.
آرسین:«خیر. هیچکس نمیداند چگونه بنوازد.ما با استفاده از جادو، پیانو مینوازیم. خوشحال خواهم شد به زودی، در حضور بانو ماسیس، برایمان بنوازید.»
سرم رو تکون دادم و گفتم:
- بانو کی خواهند آمد؟
آرسین:«تا یک ماه دیگر، به اینجا خواهند آمد. تا آن روز، خود را آماده سازید.»
- امرتان اجرا خواهد شد شاهزاده. شبتان نیک!
احترام گذاشتم و رفتم توی اتاق ماسیس. فکر کنم خواهرش باشه. بیخی. فعلا آرسین مهمه.
خودم رو پرت کردم روی تخت. آخ! جادو! یادم رفت بپرسم واسه بالا اومدن از پله ها هم، جادو هست یا نه.
romangram.com | @romangram_com