#هورزاد_ملکه_آتش_پارت_113


- وایی! چگونه مرا به بالا فرستادین؟

بالبخند‌ جذابی گفت:

- این نیز یک هدیه دیگر از طرف من به تو است. آن را قبول می‌کنی بانو؟

با خوشحالی دستام رو محکم بهم کوبیدم و گفتم:

- آری آری، قبول می‌کنم. سپاس.

آروم روی زمین قرار گرفتم. وای خیلی حال داد.

محکم آریانا رو بغل کردم و سریع ولش کردم.

تند گفتم:

- بدرود.

و چشمام رو بستم و بدون منتظر موندن برای جواب، با جادو رفتم توی اتاقم.

روی تختم نشستم. این دو روز خیلی خوش گذشت. آریانا به قول ما دختر ایرونی‌ها، واقعا جنتلمنه!

با من خیلی خوب رفتا‌ر می‌کرد؛ برعکس آرسین، آریانا همیشه سعی می‌کنه من‌رو خوشحال نگه داره؛ برعکس آرسین!


romangram.com | @romangram_com