#حکم_دل_پارت_133
_اره...
با حالت عجیبی بهم نگاه کرد و گفت:
برات مهمه؟
دستهامو توی هم قلاب کردم و گفتم:
یه جورایی... .
لبخندی زد و گفت: هول و حوش ده میلیون ... .
تو چشمهاش نگاه کردم و اون گفت: دلار... .
دهنم باز موند ... .
لبخندی به قیافه ام زد وگفت: کمه؟
با من من گفتم:
ده میلیون دلار... یعنی... یعنی... ده میلیار دتومن؟
بهراد سری تکون داد و گفت: اره ... یخرده بیشتر... .
دهنم هنوز باز بود و چشمهام هنوز گرد.
حس کردم پوست روی دستمو نوازش میکنه ... به چشمهاش نگاه کردم و لبخندی زد وگفت:
ارزشت بیشتر از این هاست کتی... .
romangram.com | @romangram_com