#هیچوقت_دیر_نیست_پارت_36
دلم رو به دریا زدم و گفتم: استاد من خیلی سردرگمم. تصمیم دارم خودم رو دوباره ثابت کنم اما...
-می خوای دوباره کنکور بدی؟ واحدهات رو حساب کنیم؟
-به وقتش آره ولی حالا فقط دنبال کارم. کسی به من اعتماد نمی کنه.
-این روزها توصیه کردن رتبه های اول کنکور هم سخته... چه انتظاری از من داری؟ خودت زندگیت رو به اینجا کشوندی. کار خوبی داشتی... گمان می کنم لابراتوار «حکیم» بود. درسته؟
-بله... من توصیه نامه نمی خوام.
-...
-فقط یه کار خیلی ساده هم باشه کافیه.
-دخترم هیچ کار دولتی ای نمی تونی پیدا کنی.
صدای کسی از اون ور خط توجه اش رو جلب کرد و صحبت آهسته ای کرد. دوباره به حرف اومد: چرا تدریس خصوصی نمی کنی؟
-اطلاعیه چاپ کنم؟
-معرفیت می کنم به یکی از آشناهام که برات برنامه ی کلاس بذاره.
-خیلی خوبه. ممنون میشم.
romangram.com | @romangram_com