#هیچکسان_(جلد_سوم_حقیقت_رمانتیک_قتل)_پارت_39

سهند – نه، ولی ما تا اون موقع می گیریمش.

- بی خیال...جواب سوالمو بده،فقط همین.

سهند – باشه...میگم...خب می دونی،بعضی از قربانی ها به خاطر ضربه به سرشون مردن...بعضی هاشون به خاطر جراحت...

- چی؟! شوخی می کنی؟ تو رو خدا اگه دستم انداختی زودتر بگو! تو که گفتی همه رو با یه " شیوه ی مشخص " می کُشه! تازه تا جایی که من می دونم قاتل های سریالی فقط از یه روش استفاده می کنن نه اینکه یکی رو خفه کنن یکی رو سر ببرن! اگه اینجوریه پس شما چجوری فهمیدین این یارو همه ی اون آدما رو کشته؟!

سهند – چرا باید توی همچین مورد مهمی باهات شوخی کنیم؟! آره می دونم، در نگاه اول عجیبه چون شیوه ی کشته شدن ِ مقتول ها متفاوته اما یه چیزی توی همشون مشترکه.

- چی؟!

سهند – اینکه توی خون ِ همه شون مقدار زیادی زَهر وجود داره،یه زهر ِ سفید رنگ...و به قدری مقدار این زهر توی خون شون زیاده که از زخم هاشون بیرون می زنه.حتی زخم های خیلی کوچیک.نمونه ی اون زهر رو قبلا هیچ جا ندیده بودیم...اینه که قتل ها رو متفاوت کرده.

- یعنی میگی اون سم، زهر یا هر کوفت دیگه ای باعث شده اون آدما بمیرن؟

سهند – آره.در واقع اگه حتی یه ذره احتمال این وجود داشت که قربانی ها به خاطر جراحاتشون نمیرن، اون زهر اجازه نمی داد زنده بمونن...

به صندلی ماشین تکیه دادم و گفتم : فقط خدا کنه زَهرِ جوری باشه که آدم درد نکشه.

سهند – ببخشید اینجوری حرف می زنم ولی چرت و پرت نگو!

- باور کن آرزوی قلبی مه...شاید از سر ِ دلرحمی اون زهر ِ به قربانی هاش تزریق می کنه! کسی چه می دونه... .به نظرت چرا پسرایی مثه منو می کُشه؟!

سهند – چی بگم...فقط پسرا رو نمی کشه...!

- شرمنده که اینو دوباره می پرسم ولی مطمئنی سر ِ کار نیستم؟! شاید هم من اشتباه می کنم! مگه اینجوری نیست که قاتل های زنجیره ای فقط یه قشر خاص، با یه رنج سنی خاصی رو می کُشن؟! اگه اشتباه می کنم بهم بگو!

romangram.com | @romangram_com