#هیچکسان_(جلد_سوم_حقیقت_رمانتیک_قتل)_پارت_115
ذاکری – بیشتر خواب های وحشتناک می بینیم، البته گاهی اوقات شک می کنم همه ی چیزایی که می بینیم صرفا خواب باشن!
- منظورتون اینه که اون چیزای وحشتناک واقعا اتفاق میفتن؟
ذاکری – نه، ولی خیلی پیش میاد اون رویاها رو توی بیداری می بینیم!
- ببخشید، اینکه می گین "می بینیم" یعنی همه ی اعضای خانواده تون اینجورین؟
ذاکری- دقیقا.
- عجیبه! معمولا فقط یه نفر اذیت میشه...تا حالا آسیب جسمی هم دیدید؟
ذاکری – نه، تا حالا پیش نیومده.
چند ثانیه فکر کردم تا ببینم چیزی به ذهنم می رسه یا نه که یه دختر هجده نوزده ساله با یه لیوان آب اومد پیش مون.اولین چیزی که با دیدن دختره به ذهنم رسید این بود که چرا روسری نداره! اما سریع با خودم گفتم به من چه ربطی داره؟
جلو اومد و بعد از سلام و علیک لیوان آب رو بهم داد و فورا رفت.
یه کم آب خوردم و پرسیدم : مطمئنید آزار و اذیت هاشون به همین چیزایی که گفتین محدود میشن؟!
ذاکری – آره...تا جایی که من می دونم.
- کتاب های مذهبی ای که تو خونه دارید آسیب ندیدن؟ مثلا اینکه بسوزوننشون؟...
ذاکری – ما تو خونه کتاب مذهبی نداریم.
- اوه...عجب...
romangram.com | @romangram_com