#هیچکسان_(جلد_سوم_حقیقت_رمانتیک_قتل)_پارت_102


چند دقیقه ای میشد که راه افتاده بودیم.هیچ کس حرفی نمیزد.سورن که مشخص بود خیلی عصبیه...منم بهتر از اون نبودم.اصلا حوصله ی حرف زدن نداشتم.یه جورایی می ترسیدم...حس می کردم این پسره قراره سرمو به باد بده!

داروین – عجب سکوتیه! نمیشه یه آهنگ بذاری؟!

- آهنگ های من جوری اند که هر کسی باهاشون کنار نمیاد...چجوری آهنگ هایی گوش میدی؟ بگو شاید داشته باشم.

داروین – آهنگ نی ور نی بویسا رو داری؟

سورن گفت : این فرانسوی بود؟!

داروین – نه، روسی بود.نشنیدین مگه؟خیلی مشهوره.

- معلومه که نه! من با انگلیسی می تونم کنار بیام ولی روسی اصلا! تو آهنگ های روسی گوش میدی؟!

داروین – نه همیشه...فقط چند تا دارم که ازشون خوشم میاد.

سورن – مطمئنم معنیشون هم نمیدونی.

داروین – معنی فارسی شونو نه.ولی معنی انگلیسی شونو می دونم.

تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که داروین یا خیلی خنگه، یا خیلی باهوشه!

سورن – تو اینجایی نیستی، نه؟!

داروین – نه، من ملایری ام.


romangram.com | @romangram_com