#هیچکسان_(جلد_دوم_دژاسو)_پارت_3

مهراب – همیشه در آخرین مرحله این اتفاق میفته.تا جایی که من می دونم تو از طرف جن های شیعه مأموری...بنابراین نمی تونیم بگیم تو نسبت بهشون برتری خاصی داری که به فرمانت باشن...در واقع مطیع تو نیستن، چون می دونی که ملاک برتری تقواست.

- پس این قضیه ی اشرف مخلوقات چی میشه؟

مهراب – اون مصداق این بحث نیست.داشتم می گفتم، وقتی دیدی به ته ِ خط رسیدی ازشون کمک بخواه...راهنماییت می کنن.

- فهمیدم...آخرین مرحله.

مهراب – البته اینم بهت بگم...شاید هم پیش بیاد که خودشون قبل از تو پیش دستی کنن و موضوع رو بهت بگن و لازم نباشه چیزی ازشون بخوای.

مجید – بعضی وقتا هم اون جن یا جن هایی که مردمو اذیت می کنن، خودشونو بهت نشون میدن و دلیلو بهت می گن.دو سال پیش یه همچین چیزی برای یکی از دوستام توی تبریز اتفاق افتاد.

- چه جالب! اینجوری خیلی آسون میشه.

مجید – زیاد دلتو صابون نزن ، این جور جن ها چون نمی خوان آزار و اذیت هاشونو تموم کنن از همون اول خیال ِ جن گیرو راحت می کنن...یه جورایی شعارشون یا مرگ یا انتقام ِ.

- اونوقت در این نبرد کی برنده ست؟

مجید – معلوم نیست...هر کی خوش شانس تر باشه.اما خب...ما سعی می کنیم برنده باشیم.

- آخرش دوستت موفق شد؟!!

مجید – نه.جن ها تهدیدش کردن که اگه ادامه بده بچه هاشو آتیش می زنن، اونم جا زد.

- اگه همچین موردی برای منم پیش اومد چی؟

مهراب – تو چرا انقدر بدبینی؟ اجازه بده وارد کار بشی بعد اگه از این اتفاق ها برات افتاد یه فکری می کنیم.تهش این ِ که مورد رو پیگیری نمی کنی.

- باشه...درک شد.

مهراب – پس از امروز من و مجید، اولین موردی که به پست مون خورد رو می فرستیم پیش تو.اگر هم در حین کار به مشکل خوردی به ما زنگ بزن.

- باشه حتما.یه سوال ِ دیگه دارم که هیچ وقت بهش اشاره نکردین.از کسایی که مشکل شونو حل می کنم چقدر دستمزد بگیرم؟

مجید – اون دیگه به مَرام ِ خودت بستگی داره.اما اینو بدون، هــمـه پول می گیرن...اولین باری هم که خودت با سورن اومدین پیشم، من پولمو از سورن گرفتم.

romangram.com | @romangram_com