#هیچکسان_(جلد_اول)_پارت_39
سورن – این دم عیدی بیا یه تغییری توی خودت اینجا کن.
- مثلا ؟
سورن – بیا من موهاتو واست درستش کنم.
- نه قربونت...موهای من درسته.تازه مدل های دیگه رو امتحان کردم...این بیشتر از همه بهم میاد.
سورن – حالا این یه بار رو اجازه بده واست بزنم...اگه خوشت نیومد خسارتشو بهت میدم.
- اگه گند زدی من خسارت رو کجای دلم بذارم؟
سورن – بهراد...قبوله؟
یه جوری التماسی نگاه می کرد که دلمو کباب کرد.تصمیم گرفتم برای یه بار هم که شده سنت شکنی کنم.
- حالا من با چه رویی سرمو بلند کنم؟
سورن – حقا که خری...تا حالا انقد خوشگل ندیده بودمت بی لیاقت!
باورم نمیشه مفتی مفتی دادم سورن گند زد به موهام.فکر کنم تا چند ماه باید نامحسوس اینور اونور برم!سورن جلوی موهامو کوتاه نکرد،فقط با تیغ ،سرشونو تیز کوتاه کرد.موهامو از وسط یه کم کوتاه کرد و داد بالا.جلوش هم ریخت توی صورتم ...یه جوری که جلوی موهام از همه جاش بلند تره.مدلی که هیچوقت استفاده نمی کردم! به نظرم وقتی موهامو میریزم توی صورتم خیلی زشت تر میشم.از اون بدتر اینکه اون قسمت جلوش رو که توی صورتم میریزه تیکه تیکه مِش ش*ر*ا*بی مایل به قرمز زد!!!
- وقتی داشتی موهامو کوتاه می کردی جنسیت مو فراموش کردی؟
سورن – خیلی بهت میاد بی شعور...خفن فشن شدی.
- آهان...پس فشن که میگن اینه!
سورن – مسخره نکن.بده از اون حالت ذلیل مردگی بیرون اوردمت؟همیشه آرزوم بود این مدل رو روی تو پیاده کنم!
- همون حالت ذلیل مردگی رو به این ترجیح میدم.حالا این مِش رو نمی زدی نمی شد؟
romangram.com | @romangram_com