#حسی_مثل_دلتنگی_پارت_46


حالا که من از سرش باز شدم ، مطمئنا افتاده دنبال آنديا .

از ديشب تا الان حتي يه اس ام اس هم نداده

منتظر رفتنم بوده .

فقط نميدونست چطوري منو از سرش باز کنه .

اي کاش ميگفت ،

ميگفت دوست ندارم .

از زندگيم برو بيرون .

من کنار آنديا خوشحالم ،

خوشبختيم با اون تکميل ميشه .

مطمئنا مثل بختک نميوفتادم توي زندگيش، ميرفتم .

يه جايي که حتي رنگ منو هم نبينه ..

هنوزم دير نشده .

ازش دور ميشم ...اونقدر دور که حتي اسمم يادش بره

*من ،

تو را ، فروختمت ؛

به تمام خاطرات خوب !

من ،

تو را ، بي نياز شدم ؛


romangram.com | @romangram_com