#حسی_مثل_دلتنگی_پارت_14
حتما اشتباه فرستادنش .
ميزو که ميچينم ، سرو کله رايانم پيدا ميشه .
با تعجب نگاهش ميکنم .
تموم موهاش خيسه.
انگار سرشو برده بود زير شير آب .
به چشماي سرخش نگاه ميکنم که ،
نگاهشو ازم ميدزده و با لحني که سعي ميکنه شاد باشه ميگه :
-ببين خانومم چه ميزي برام چيده!
چيزي به روش نميارمو با لبخند سر ميز ميشنم .
اونم روبروم ميشينه و
مشغول غذا خوردن ميشه .
بهتره بگم، مشغول بازي کردن با غذاش ميشه !
نگراني امو بروز نميدم ، اما با اين حال نميتونم جلوي خودمو بگيرم و ميگم :
-رايان چيزي شده ؟
تکوني ميخوره و گيج ميپرسه :
-هان ؟
-ميگم چيزي شده ؟
سرشو به علامت منفي تکون ميده : نه !فقط خستم .
romangram.com | @romangram_com