#حسی_از_انتقام_پارت_94
-بله.
-همین جاهم دامشگاه میری؟
-بله.
-استادا باهات فارسی حرف میزنن؟
-بله.البته یکی هست که انگیس حرف زد که بچه میگن استاد زبان هست.
-چه جوری حرفای استادای دیگه رو می فهمی؟
-استادا خوب حرف می زنن.بدون هیچ حرف بی ربطی.
-منظورت کنایست؟
-نمی دونم.
-از تین موضوع خارج میشیم.گفتی یه زن هرشب بهت زنگ می زنه.درسته؟
-بله.
-میشناسیش؟
-خیر.اگه شناخت که به شما گفت.
-صداش پیره یا جوون؟
-نمی دونم.
-اصلا شما واسه چی اومدید ایران؟ 1 1
-خب0سال پیش مامانِ بزرگ بیمارشد.باباهم اومد ایران تا اورو به شهر خود بیاره.ولی مامانِ بزرگ راضی نشد.می
گفت که وطنش رو دوست داره.باباهم واسه خاطر همین اومد ایران تا مامانش تنها نباشه.ماهم اومد ایران.
-مامانت چی؟اونم ایرانیه؟
-نه.مامان آمریکاییه اصلیه.ولی به خاطر ما اومد ایران.مامانم از اینجا دوست داره.
-مامانت اینجارو دوست داره.
-بله.
-از این تماسای مشکوکی که اونخانمه بهت میزنه واسه مامانتم میزنه؟
-نه.نمی دونم.مامان اصلا خونه نیست.همیشه خارج از خونس.کاری از من برمیاد؟
romangram.com | @romangram_com