#حسی_از_انتقام_پارت_90
به شایان نگاه کردم.یه حسی بهم می گفت این آقا بیگناهه.اگه گناه کار بود,می دونست که ما دنبالشیم واسه خاطر
همین هرگز شاهد رو نمی کشت.اونم درست 0روز بعد از شهادت دادنش.یا شایدم می ترسیده شاهد بخواد پای
ادعاش بمونه اونم مدرکی واسه بیگناهیش نداشته باشه.به همین دلیل اونو کشته.
گفت:بفرمایید.اسم 0نفررو نوشتم که می دونم واقعا دشمنم هستن.
برگه رو گرفتم.گفتم:اسم اول منصورصفاییه.واسه چی این آقا دشمن شماست؟
-پسر عمومه.الان نزدیک03ساله که باهم دشمن هستیم.
-برسر؟
-یه دعوای خانوادگی.
این که هیچ.صددرصد کار این نبود.
-امیر عباس آموزگار کیه؟ 0 6
-رقیبمه.تاحالا دوبار منو خانوادمو تهدید کرده.
-چرا؟
-به خاطر شرکتم.شرکت من تواین 0سال بهترین بوده.به خاطر همین تهدیدم کرده.
این ممکنه که باشه.
-سهراب رمضانی؟
-خواهر زاده همین امیر عباسه.دیوونه هست.
-چرا؟
-پارسال بهم خبر دادن دخترم تصادف کرده.وقتی رفتم بیمارستان دیدم هر دوپاش تو گچه.وقتی ازش پرسیدم که
کی این بلارو سرت آورده گفت که فقط تونسته ماشین فردو ببینه که سانتافای مشکی رنگ بوده.اون موقع فهمیدم
کار سهرابه.چون چند بار اونو با همین ماشین دیده بود.
-ولی ایم مدرک نمیشه.افراد زیادی هستن که ایم ماشین رو دارن.
-ولی افراد دیگه منو تهدید نکرده بودن.
درست می گفت.
-پرا به پلیس گزارش ندادید؟
romangram.com | @romangram_com