#حسی_از_انتقام_پارت_41

-چقدر جالب.
-می تونم یه خواهش ازت بکنم؟
-آره.
-می تونی تو درس ریاضیم کمک کنی؟
-آره..می تونم. 9
با خوشحالی گفت:چقدر خوب.
-حالا کی امتحان داری؟
-نمی دونم.
-پس چرا کفتی؟
-گفتم که آمادگیش رو داشته باشی و بدونی که من تو درس ریاضیم ضعیفم.
-تو که انقدر ریاضی و فیزیکت ضعیفه چرا رفتی رشته ریاضی فیزیک؟
-به خاطر شیمی..شیمی رو خیلی دوست دارم.
-خوبه..لااقل یه درسو دوست داری.
-پینگ پنگ بلدی بازی کنی؟
متعجب نگاش کردم.
گفتم:راستش نه.
-چه بازی بلدی؟
خب فوتبال ,شنا ,فوتسال ,والیبال؛شطرنجوصخره نوردی.همین.متاسفانه پینگ پنگ رو بلد نیستم.
-می خوای یادت بدم؟
پیشنهاد خوبی بود..بهتر از بیکاری بود.
-بدم نمیاد.
با خوشحالی گفت:پس بلند شو بریم.
-باشه.
پشت سر پرهام راه افتادم..وارد یک سالن بزرگ ورزشی شدیم...انواع و اقسام وسایل ورزشی رو داشت.

romangram.com | @romangram_com