#حصار_تنهایی_من_پارت_206
به خاطر اينکه ليلا بيشتر از اين گند نزنه، رفتم جلو گفتم:
- ببخشيد منظور دوست من ايه نکه بهتر نبود بيشتر از سبک رئال استفاده مي کرديد تا... کوبيسم و آبستره؟
پسره انگار تازه متوجه شده بود، گفت: آها... بله خوب نظر شما هم قابل احترامه ولي من دوست داشتم از هر سه سبک در نمايشگام استفاده کنم.
ليلا: بله..شما آموزش هم مي ديد؟
- نخير.
ليلا: حتي اگه پيشنهاد خوبي بديم؟
- حتي اگه پيشنهاد ميلياردي بديد!
با خنده گفتم: دخترا چه بلايي به سرتون آوردن که از خير همچين پولي هم مي گذريد؟
ليلا و پسره خنديد.
گفت: ازاينکه درکم مي کنيد واقعا ممنون... ولي مشکل آموزش ندادن من اينه که من دکترم و وقت آموزش دادن ندارم... خيلي به نقاشي علاقه دارم، گفتم يه نمايشگاه بذارم تا نظر ديگران رو در مورد نقاشي هام بدونم... مي تونم اسماتونو بپرسم؟
ليلا به من اشاره کرد و گفت: آينازه. منم ليلا.
- منم اميرعلي وثوقي هستم.
ليلا: آقاي دکتر نقاش اميرعلي وثوقی! درست گفتم؟
romangram.com | @romangram_com