#هستی_من_باش_پارت_70
ـ خب خانم از این طرفا؟
کاترین:
ـ تو که سری به ما نمی زنی. البته حقم داری آدم وقتی ازدواج کنه دیگه دوستاش و فراموش می کنه.
سامان چشاش از حقه زد بیرون و گفت:
ـ ازدواج؟
کاترین به من اشاره کرد و گفت:
ـ سامان تو از اولم خوش سلیقه بودی تو انتخاب دختر. هم دوست دخترات خوشگل بودن هم خانومت خوشگله.
سامان که انگار تازه دوزاریش افتاده بود گفت:
ـ آهان. آره من و هستی دو ماه هست ازدواج کردیم.
از قیافه اش قشنگ معلوم بود که از سرِ اجبار این حرفا رو می زنه. ایــــش.
کاترین:
ـ به هر حال من الان به خاطر کارِ دیگه اومدم. پژمان یه مهمونی گرفته به مناسبت نامزدیش تو هم دعوتی البته با هستی جون.
ایول مهمونی. چی بپوشم؟ باید یه چیزی بخرم هیچی ندارم.
ـ جدی پژمان نامزد کرد با کی؟
romangram.com | @romangram_com