#هستی_من_باش_پارت_62


ـ وای سامان دستت....

ـ کی رفت؟

ـ یه نیم ساعتی هست.

زود از جام بلند شدم رفتم جعبه کمک های اولیه رو آوردم تا دستش و پانسمان کنم.

ـ بذار دستت و پانسمان کنم بعد بریم دنبالش.

ـ نه الان باید برم دنبالش.

ـ با این دست که نمی تونی رانندگی کنی؟

بعد دستش و گرفتم گذاشتم روی سینی بعد بتادین ریختم روش.

ـ آی سوختم. چته؟

ـ وا خب چی کار کنم بتادینِ دیگه! انگار تقصیرِ منِ.

بعد از بتادین و پانسمان کردن دستش از جاش بلند شد. دیدم همین طوری سرش و انداخته پایین و داره می ره تو اتاقش تشکرم که بلد نیست!

ـ دستت درد نکنه آقا سامان دستت و پانسمان کردم.

برگشت نگام کرد بعد گفت:

ـ خواهش می کنم کار خاصی نکردم.


romangram.com | @romangram_com