#هراس_بی_تو_ماندنم_پارت_36
خندید-وای وایچه دخترای بدی
روی صندلی میزناهارخوری نشستمینو رو به روش نشسته بود و با لبخند میوه ها رو توی ظرف میچید-چرا میخندی؟
-هیس!یواش!خوشحالم دیگه
-زشتهیه کم چیلتو ببندمیگن چه عروس خوشحالی
-هستم دیگهتو چرا پکری؟بخاطر موضوع سر سفره؟
سرتکون داد-هوم
همون موقع امین وارد شد_مینو میوه اماده کردی ببرم؟
مینو ایستاد-بزار ظرف هندونه رو بیارم اول اونو ببر
امین ضربه ای ارومی به سرش زد-چته وروجک؟تو خودتی
-هیچی یه کم خستمه
romangram.com | @romangram_com