#هراس_بی_تو_ماندنم_پارت_12
مثل اون دستشو زیر سرش گذاشت و برگشت سمتش تو چشمای مهربون مردش خیره شده-اون روزی که اومدی جلو مدرسه دنبالم فکر میکردی دقیق دو سال بعدش اینجا باشیم؟
خندید-راستش نهمن از روز اول پیش خودم گفتم نه سالگرد اول فوقش سالگرد دوم حتما ارادم دنیا اومده!!!!
-دیوونهسال دوم و بچه؟اونم یه دونه؟
-من تو رو نشناسمبه تو باشه که سالگرد اولو با یه دوقلو باید سر میکردیم
خندید و نفهمید دل مردش با خندش رفت-اراد و ازاد! اوینا هم واسه سالگرد دومچطوره؟
-عالیمن از همین الان در خدمتم
جیغ زد -بی ادب!!
-ای جوونم چه بسازم من
خندید-دیوونه
-دیوونتم
romangram.com | @romangram_com