رمان هر اشتباهی عشق نیست

#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_8


فقر آدم هايي كه اراده زيادي ندارن رو خيلي راحت به گناه وادار مي كنه ...

منم كه يه چلغوز بي اراده بودم ....!!!

يه چند دقيقه سكوت همه جا حكم فرما بود كه طاقت نياوردم نمي تونستم بذارم اونطوري فرضم كنه

- تو چرا سوارم كردي ؟! اگر پاكي چرا سوارم كردي تو كه تسبيح بدست نام خدا رو مياري چرا؟؟ اون كي بود زنت بود ؟

- اين جواب من بود ؟!

سرش و برگردوند و با ابروهاي بالا يه نگاه مرموز به من كرد سرم و برگردوندم سمت پنجره... بيرون و پاييدم كه نگام به چشاش نيفته...

- بزنيد كنار مي خوام پياده شم...

- نشد مي خوام ببرمت ،غذاتو خوردي نوبت منه، فكر كردي غذاي مجاني بهت دادم؟!

خيلي خونسرد رانندگي مي كرد طوري كه اصلا نترسيدم اصلا به صداش و اون لحنش نميومد مرد هوسبازي باشه بيشتر به شوخي ومتلك شبيه بود تا...

- شما كه از دلم خبر نداريد چطور به خودت اجازه ميدي اينطوري تحقيرم كني من اوني نيستم كه فكرش و مي كني من ...

- هه جالبه !!!


romangram.com | @romangram_com