#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_6
- كجا ؟! الان حالت خوبه ؟
- بهترم ...
- علي بيا اين خانوم حالش بهتره
ديدم يك مرد كه گويا همون راننده بود از در خونه اومد توي حياط ، حالا بهتر مي شد چهرش و ديد ..
با موهاي بور و صورتي سرخ و سفيد كه البته مي زد 35 رو داشته باشه ..
قدي بلند و چهارشونه با چشاي قهوه اي يا خاكستري نه شايدم عسلي چشام دو دو مي زد خخخخو!
خيلي مرموز نگام مي كرد و انگار دل خوشي ازم نداشت ..
يك تسبيح به دست گرفته بود و زير زبون ذكر مي گفت يه نيم نگاهي كه به من انداخت سرش و انداخت پايين كفشهاش و پوشيد و به من اشاره كرد كه بريم ...
- ميرم خودم ...
ترسيدم نكنه دخلم و بياره ...يه نگاه چپ بهم انداخت كه همون زن زد رو شونم...
- نترس اهل اينكارا نيست برو مي رسونتت ...
چشام داشت چهارتا مي شد به زنشم گفته بود من رو واسه چي سوار كرده ؟اصلا چرا سوار كرده؟ فرشته است ؟؟؟!!!
romangram.com | @romangram_com