#هر_دو_باختیم__پارت_119
- یعنی جواب نمی دی دیگه؟!
- ....
ترانه- باشه خانم.. می خواستم امشب از زیر زبون مامان یا بابا بکشم بابا با کی رفته بیرون ولی حالا که این طور شد این کارو نمی کنم.
با این حرفش تیز برگشتم سمتش.
- ای بابا.. حالا چرا قهر می کنی.. می گم خب.
ترانه با ریز کردن چشماش روم زوم کرد و گفت: من نمی فهمم چرا انقدر برای تو مهمه بابا با کی رفته بیرون؟
" جدا چرا انقدر برام مهم شده؟
شونه ای بالا انداختم و گفتم: خودمم نمی دونم.
- خیلی خب.. حالا اینا رو ول کن. بگو ببینم امروز چی شد؟
من که اول اخر همه چی رو بهش می گفتم.. حالا دیگه چه فرقی می کرد که الان بگم یا بعدا..همه چیو از سیر تا پیاز براش تعریف کردم. به قول معروف یه واو هم جا ننداختم.
بعد از اتمام حرفام همون طور که با حرکت انگشتاش روی پاش ضرب گرفته بود گفت: معلوم نیست چی تو سر اینا می گذره! می گم ترنم بیا زودتر این پسره رو بنداز بیرون.. نذار دردسر بشه برات.
romangram.com | @romangram_com