#هر_دو_باختیم__پارت_112


به طرفم اومد.

رادین- دوباره چی تو سرته؟

جوابم بهش فقط یه لبخند بود.

با حرص گفت: با توام... چه خوابی برام دیدی؟

از کنارش رد شدم و رفتم روی مبل نشستم. اونم دنبال من اومد و رو به روم ایستاد.

پشت چشمی نازک کردم و گفتم: این بار من برات خوابی ندیدم جناب مهندس تابش.

از قصد روی تابش تأیید بیشتری کردم.

رادین- منظورت چیه؟

- بابات برات خواب دیده.. قراره من اجراش کنم.

چشماشو ریز کرد: بابام؟ مگه تو دیدیش؟

- اوهومم... امروز.

اخم کم رنگی کرد و گفت: تو برای چی بابای منو دیدی؟


romangram.com | @romangram_com