#‌هانا_پسر_تقلبی_پارت_62


چپ چپ نگاهش کردم

ماهان_چیه.. باختی باید سر شرطت واستی..نکنه میخوای زیرش بزنی؟؟

دندونام محکم روی هم سابیدم..

با غیض کمی جلوی پاش خم شدم

که تو یه حرکت پرید روی پشتم

بخاطر وزن زیادش

محکم با شکم روی زمین پهن شدم

ماهان هم روی پشتم خوابیده بود

وضع خیلی بدی ب وجود اومد

تمام تنم داغ کرد

درسته اون نمیدونست من دخترم

ولی من ک خر نبودم میفهمیدم اون پسره و الان وضعمون اصلا مناسب نیست

ضربان قلبم اوج گرفت

از لای دندونام غیدم_از روی پشتم بلند شو

ماهان قهقه ای زد_انقد ضعیفی..من گفتم حداقل دو قدم منو میبری...

از روی پشتم کنار رفت

منم بلند شدم ایستادم

_مث ادم سوار شو...

ماهان خنده ای کرد _باشه

مث اینکه خیلی از وضع پیش اومده خوشش اومده بود

پسره عنتر

ایندفعه اروم دستاش از پشت دور گردنم حلقه کرد


romangram.com | @romangram_com