#همسفر_گریز_پارت_96
نفس در دل گفت " نصفش تویی!"
آرتین گفت: اولین کار؛ بگردیم ببینیم چی داره ناراحتمون می کنه... مثلن الان، من باعث فکر و ناراحتی توام... دومین کار؛ چیزی که ناراحتمون می کنه رو از خودمون دور کنیم... مثلن باید سعی کنی اصلن بهم نگاه هم نکنی. جوابمو ندی... سومین کار؛ انقدر فکرمونو مشغول نگه داریم که نتونه بره سراغ چیزای بد... مثلن با رها بگی و بیخودی بخندی، بر*ق*صی و بخوری...
نفس لبخند بی رنگی زد.
- برای همین امشب انقدر داری می ر*ق*صی؟!
آرتین تعجبش را پنهان کرد و گفت: نا سلامتی نامزدی برادرمه!
نفس داشت فکر می کرد " نامزدی برادرته و لاریسا جون هم همش کنارت... تو نر*ق*صی کی بر*ق*صه؟!"
سریع بلند شد.
- خب... بریم امتحان کنیم!
آرتین با لبخند در را گشود.
بیرون که رفتند، کسی آرتین را صدا زد. نفس لاریسا را که دید، دوباره لبخندش رفت.
آرتین گفت: برو مشغول شو!
نفس با حرص سرش را گرداند و دنبال رها گشت.
کنار لوسینه و آرمن نشسته بود. شکوفه و خاتون حسابی سرگرم صحبت بودند و نوید و آقای سزاوار به مرد دیگری گوش میدادند.
راهی میانشان نشسته بود و به نقطه ای روی زمین خیره بود.
گوشه ی خلوت تر سالن نشست و فکر کرد " چرا راهی اون حرفو زد؟! اونم با اونهمه دستپاچگی..."
به پدربزرگ لوسینه نگاه کرد که با حرارت، برای چند نفر صحبت می کرد. یک دستش روی دسته ی عصایش بود و دست دیگرش در هوا تکان می خورد.
بقیه بلند بلند به تعریفهایش می خندیدند.
لیوانی جلوی صورتش آمد و راهی گفت: پدربزرگ منم همین قدر دوست داشتنیه!
قلب نفس تند می زد. لبخندش رفت و بی صدا لیوان را گرفت.
راهی گفت: اجازه می فرمایین بشینم؟!
نفس گفت "خواهش می کنم" و دوباره به پیرمرد و عصایش نگاه کرد.
راهی کمی ساکت ماند؛ بعد گفت: چی داره تعریف می کنه که همه اینطور می خندن؟!
- از دوران سربازی ش میگه و فرمانده شون...
راهی دوباره ساکت شد.
نفس لیوان خالی را گوشه ی میز گذاشت.
آرتین و لاریسا از در بیرون رفتند. نفس فکر کرد "حتمن پایین رفتن". عصبی موهایش را عقب زد.
راهی آرام گفت: کاش امشب چیزی نمی گفتم.
نفس به صورت راهی خیره شد.
" این پسر ِ متشخص با اعتماد به نفس بالا، امشب چرا انقدر سرش پایینه و انگار خطا کرده، نگاهشو می دزده؟!"
صورتش پر از سوال بود که راهی نگاهش کرد.
- فکر نمی کردم انقدر شوکه بشین!
نفس غرق فکر گفت: معنی کارتونو نمی فهمم.
راهی به دستهای گره خورده اش نگاه کرد.
- یه پیشنهاده که شاید از خیلی های دیگه شنیده باشید.
romangram.com | @romangram_com