#همین_که_حال_من_خوش_نیست__پارت_62
-بله؟!
-ارام!
-سلام اقای صالح!
تجربه بودن با مرد ها این حسن را برایم داشته که بدانم کدام لحن، کدام حس قوی تر است ومن این لحن را از برم
-خانم کاویان شما هستید؟!
-بله خودمم!
-ارام حالش چطوره؟!
اضطراب میان لحنش را میفهمم .
در را می بندم و ارامتر لب میزنم
-خیلی بد!
چند لحظه مکث می کند
-نیازی به من هست؟
-نه!این همه سال تنها بوده عادت کرده!
-طعنه می زنید؟
-چرا باید طعنه بزنم اقای دکتر،ارام همه "نیاز ها" رو تو خودش خفه کرده!
-می خوام باهاش حرف بزنم ولی به هیچ صراطی مستقیم نیست نمی دونم باید چیکار کنم؟
romangram.com | @romangram_com