#همین_که_حال_من_خوش_نیست__پارت_10
-احوال خانم؟!
-ممنون خوبم!
در ماشین را برایم باز می کند تاسوار شوم.خودش که می نشیند می گوید
-خب کجابریم؟
-می دونی که نباید تو چشم باشیم!
عینک افتابی اش رابه چشم می زند
-ای به چشم میریم یه جای دنج!
-ارش؟؟!
-جان ارش!...بابا میریم یه جای دنج دیگه؟!
به سرتقی اش لبخند می زنم.
-دیشب یه اتفاق جالب داشتیم.
نگاهم می کند
-خانواده ی "فرهنگ نیا"خونمون بودن.
-خب اینکه چیزه تازه ای نیست؟
-برای یاسین اومده بودن خواستگاری!
برای چند لحظه صورتش تغییر رنگ می دهد
romangram.com | @romangram_com