#هم_خونه_پارت_38
تشكر شما چه طورید خوش مي گذره ؟30
یلدا باز خندید و گفت: بد نیست
شهاي خونه است
نه نیست
نمي دونید كجا رفته؟
نه راستش وقتي بیدار شدم رفته بود
پس از صبح تنهایید
بله
عجب حوصله تان هم سررفته
راستش بله البته كمي كار دارم اما نمي دونم چرا حوصله ي انجامش را ندارم
طبیعیه بالاخره منزل جدید و كارهاي جدید ممكنه در ابتدا خیلي ؼافلگیر كننده باشه
نمي دونم شاید
راستي یلدا خانم شما دانشجویید؟
بله
چه رشته اي مي خونید؟
ادبیات فارسي
به به چه سالي هستید؟
ساب سوم
به سلامتي. پس حسابي اهل شعر و شاعري هستید
)سپس خندید(نه اون قدر
چرا دیگه آدم ادبیاتي باشه و اهل شعر و شاعري نباشه ؟ پس خیلي خوب شد
از چه لحاظ؟
از این لحاظ كه شهاب دیوونه را مي تونید حسابي آدم كنید
یلداخنده اي كرد و گفت: در این مورد فكر نكنم كاري از دست من بربیاد كار از كار گذشته
با شنیدن این جمله كامبیز خنده ي بلندي سر داد یلدا هم خندید و از این كه با كامبیز حرؾ مي زد خوشحال بود دوست
داشت در مورد شهاب بیشتر بداند از كامبیز خیلي خوشش اومده بود به نظرش پسر مؤدب و با محبتي آمد. بعد از
شوخي كردن كامبیز ادامه داد: ولي خارج از شوخي یلدا خانم این شاید فرصت خوبي باشه تا بهتون بگم كه شهاب اون
قدر كه وانمود مي كنه هم بد نیست
یلدا سعي كرد لحن بي تفاوتي داشته باشد گفت: آقا كامبیز شاید شما جریان مارو كامل ندونید به هر حال بد یا خوب بودن
شهاب ارتباطي به من پیدا نمي كنه چون در واقع من براي مدتي این جا فقط یك مهمونم وطبیعیه كه بعد از این مدت به
سراغ زندگي خودم مي رم
ببینید یلدا خانم شما از یه جهاتي درست مي گین اما به نظر من شما و شهاب بهترین شانس براي همدیگر هستید من
كاري به قول و قرارتون ندارم اما نمي دونم هرچي كه هست حاج رضا از این كار مقصود مهمي داشته كه در راس اون
romangram.com | @romangram_com