#هلاک_و_هستی_پارت_64
منظر و فرهاد با این کار به شدت مخالف بودند و عقیده داشتند در هر حال او باردار است و مسافرت های طولانی برایش مناسب نیست.
روزبه با سفر همسرش موافق بود و تصمیم داشت در صورت حتمی بودن سفرشان یکی دوماهی مرخصی بگیرد.اما بعد از گذشت چند هفته و شنیدن سفارش ها و دستورات پزشک ، گیتی از مسافرت چشم پوشید و ترجیح داد در تهران ماه های بارداری اش را سپری کند و منتظر به دنیا آمدن فرزندش باشد.
مطابق دستور و برنامه ای که دکتر به گیتی دهده بود ، او می بایست دیگر دور هرگونه شب زنده داری و مسافرت های پی در پی و هر کاری که باعث خستگی بیش از حد او میشد را خط بکشد.گیتی نیازمند یک برنامه سالم با رژیم غذایی سالم بود. هر روز پیاده روی میکرد و شبها زودتر از گذشته به بستر می رفت.
بعد از گذشت چند ماه گیتی احساس کرد شوهرش بد خلق و کم حوصله شده و شبها دیر تر از معمول به خانه می آید.گیتی خوب می فهمید که روزبه هم اهل گردش و تفریح و وقت گذرانی با دوستانش ست و از اینکه هر شب جلوی تلویزیون بنشیند و چرت بزند ، خسته شده است.او همیشه به دنبال تنوع و تفریح بود و از زندگی آرام و بی سر و صدا فراری بود.به همین خاطر گیتی در مورد او زیاد سختگیری نمیکرد و حتی گاهی به او اصرار می کرد که به تنهایی به مهمانیها و گرد هماییهای دوستان و فامیا برود تا از بی حوصلگی به درآید.اما گاهی این دیر آمدنها و بی خبریها گیتی را آزار می داد.
romangram.com | @romangram_com