#هکر_قلب_پارت_37
فکم خورد زمین....این داشت چی میگفت...گذاشته بود حرفش رو برای خودم ترجمه کنم...ولی مگه اون روز که رفتم شرکت نگفت که یه آدم ساده اس و آقای وطنی اون قسمت رو اداره میکنه؟منظورش چیه؟خدای من ...متعجب گفتم:
_میشه واضح تر بگید.
لباش رو تر کرد و با آرامش گفت:من قوی ترین هکر ایران هستم.تمام سازمان ها زیر نظر من اداره میشن.فقط سه نفر از این موضوع اطلاع دارن.آقای وطنی و منشیش و حالا هم شما....البته یکی دو نفر هم از اون بالایی ها هستن که از این موضوع خبر دارن.
_من نمیفهمم...شما چرا باید وجود خودتون رو مخفی کنید.
از جاش بلند شد و اومد نزدیکم و از بالای سرم بهم زل زد و گفت:در جهان سه هکر هستند که از بقیه ی هکر ها قوی ترند....
سپس روش رو برگردوند و گفت:دنبالم بیا.
من هم شوک زده به دنبالش حرکت کردم...همون طوری که حرکت میکرد گفت:
_مک کنین....یکی ازقوی ترین هکر ها...در سال 2002 یک پیغام عجیب روی صفحه ی اصلی سایت ارتش آمریکا ارسال کرد که نوشته بود «سیستم امنیتی شما مختل شد. من به تنهایی این کار را کردم». این کارش آمریکا رو به وحشت انداخت.چون اولین کسی بود که موفق شد به تنهایی تمام سیستم های قوای دریایی,زمینی و هوایی ارتش آمریکا به همراه ناسا و 97 تا شرکت عظیم کامپیوتری رو در عرض یک شب هک کنه....
شنیدن این اطلاعات واسم خیلی عجیب بود...تا الان هیچ چیزی در این مورد نمیدونستم.از راه پله بالا رفتیم..وسعت خونه اش وحشت آور بود.ادامه داد:
_نفر دوم کوین میتنیک.این فرد از طرف وزارت دادگستری آمریکا به عنوان یکی از مهمترین و تحت تعقیب ترین جنایتکاران رایانه ای تاریخ آمریکا معرفی شد.اگه اهل فیلم دیدن هم باشی مطمئنن اسمش رو شنیدی.چون موضوع چند فیلم سینمایی در مورد هک های اون بوده.
اتاق های زیای در طبقه ی بالا بودند....ما به سمتت آخر راهرو رفتیم و پشت در آخرین اتاق وایسادیم..دستش رو روی دستگیره گذاشت.منتظر ادامه ی حرفاش بودم...بعد از باز کردن در گفت:
_و اما هکر سوم که دردنیای واقعی هیچ کس اسم واقعیش رو نمیدونه...حتی ملیتش هم معلوم نیست...در دنیای هکر ها به عنوان پدر هک شناخته میشه....
چشمام بخاطر دیدن اتاق داشت از تعجب دو دو میزد....گوشام داشت تمام حرف هاش رو با علاقه میخورد.
_از نظر بعضی افراد این فرد سکوت کرده و فقط در مواردی که دنیای هکر ها بهش نیاز داشته باشند فعالیت میکنه... و خیلی های دیگه هم اعتقاد دارن که
این فرد کارهاش رو از زیر انجام میده.طوری که هیچکس از فعالیت های اون با خبر نمیشه....
یعنی این فرد کی میتونست باشه....نمیدونستم از دیدن اتاق تعجب کنم یا از حرفای اون...با پرسش گفتم:اون فرد کیه؟تو میشناسیش؟
روی صندلیه مقابل صفحه نمایش ها نشست.توی چشمام نگاه کرد و خیلی جدی گفت:اون فرد منم....
چشمام رو بستم...هجوم اطلاعات غیر قابل باور برام سنگین بود...نمیتونست اینطوری باشه...اصلا با ذهنم جور درنمیومد....آخه این چرا داشت این ها رو به من میگفت...این حرفا برای من که از هک چیزی نمیدونستم سنگین بود...من تا به حال در چنین شرایطی نبودم.من هم روی یکی دیگه از صندلی ها نشستم و به صفحه نمایش ها چشم دوختم که کل خونه رو نشون میداد...همه جا دوربین مخفی داشت...اتاق پر بود از وسایل امنیتی و عجیب و غریب...ادامه داد:
_این موضوع روجز تو که الان فهمیدی فقط یک نفر میدونه...
یعنی حتی آقای وطنی و افراد بالا دست هم از پدر هک بودنش اطلاعی نداشتن.خیلی کنجکاو شده بودم:کی؟
بهم نگاه کرد...لبخند محزونی زد...از جاش بلند شد و به سمت یکی از سیستم ها رفت و گفت:شاید واست عجیب باشه که من چرا مهم ترین اطلاعات رو بهت میگم....این ماموریت برای من خیلی مهمه...جز من و تو کسی از اون خبری نداره....هیچکس هم جز تو نمیتونه توی اینکار به کمک کنه...باید میدونستی...تا در ادامه ی کار هیچ سوء ظن و مشکلی با کارهای من نداشته باشی....
پس نمیخواست از فرد سوم چیزی بگه...بهم نگاه کرد طوری بهم نفوذ کرد که حس کردم قلبم ایستاد....چشماش با آدم چیکار میکرد...گفت:
_این اطلاعات هیچوقت از دهن تو بیرون نمیان...چون با اینکار به خونواده واطرافیانت آسیب میرسه.من به راحتی میتونم دوباره مخفی بشم ولی تو از این به بعد با دونستن این موضوع در خطر جدی ای قرار گرفتی.
romangram.com | @romangram_com