#هکر_قلب_پارت_126
یه سایه ی خاص...
من بودم و اون...
دو تا مرد...
از کجا اومد؟چطوری اومد؟واسه چی اومد رو نمیدونم...
اومد که بمونه...
اومد که....
نمیدونستم چه نسبتی باهامون داره...
ولی اومد و ذهنمو باز کرد...
سختی کشیده بود...
خونواده نداشت...
پیش ما موند...
حسود بودم...
از من بهتر بود...
ولی پشتم بود....
هوامو داشت...درست مثل یه سایه...
کمکم کرد...
قوی شدم...
دیگه بچه نبودم...
مثل اون بودم...
دیدم به دنیا عوض شده بود...
ولی اون بالا تر بود...
هرکاری میکردم بهش نمیرسیدم...
یکی اومد...
romangram.com | @romangram_com