#گوتن_پارت_90
دستم رو بردم لای موهاش و تند تند بهمشون ریختم. انگار می خواستم زود کارمو بکنم و بعد طوری رفتار کنم که انگار هیم اتفاقی نیوفتاده. انگار اگه سریع تر کارمو می کردم کسی نمی فهمید!
نیشم که داشت رو به باز شدن می رفت رو بستم اما هنوز شیطنت عجیبی تو چشمام موج می زد. آرشان بی حرکت مونده بود. اما نیروان با خنده داشت نگاهم می کرد.
چشمای خندون نیروان رو که دیدم لب و لوچه ی اویزونم رو جمع کردم و تکیه دادم به پشتم. این نیروان انگار نقش دم آرشانو داشت، هر چیو می دید می ذاشت کف دستش پس امکان نداشت که اگه خودشم نفهمیده باشه، بهش نگه! ابخند بدجنسی هم روی لبام خود نمایی می کرد. بالاخره به هدفم رسیده بودم.
حالا این که آرشان چرا عکس العملی نشون نمی داد همون طوری خشک شده مونده بود برام عجیب بود. یه لحظه یاد یکی از صحنه های فیلم افتادم که دختره شب عروسی برای ناز کردن شیرینی رو از جلوی دهن داماد کشید عقب و دامادم یه چک محکم بهش زد! حتی ب هاینم فکر کردم که بخواد چنین واکنشی نشون بده اما مثل این آدمای مـسـ*ـت تو هپروت سرجاش مونده بود.
چه بهتر. دیگه تو آمپاس نمونده بودم که چرا این کارو کردم.
رسیدیم جلوی در بزرگ شهر بازی. انگار که کودک نهفته ی درونم بیدار شده باشه با هیجان در رو باز کردم و پیاده شدم. خیلی وقت می شد که سمت این جور جاها نیومده بودم. آه نامحسوسی کشیدم که از دید آرشان پنهون نموند.
با دیدن هیاهوی جمعیت و چراغای رنگ و وارنگ شهر بازی و شنیدن صدای جیغ و خنده و داد مردم انقدر هیجان داشتم که به سمت محل قرار تقریبا پرواز کردم و حواسم پرت شد که آرشان و نیروان هم هستن. هر چند اونام مجبور شده بودن با حالت دو بیان دنبالم!
حالا انگار دزد می خواد بیاد منو ببره. عجب گیری کردیما. بین این همه آدم با کودک های درون بیش از حد فعال! دزد کجا بود؟
روناک رو که دیدم بعد از احوالپرسی طبق عادت کوتاه بغلش کردم و بعد از این که از بغلش اومدم بیرون تازه مردی که کنارش وایستاده بود رو دیدم.
فکر می کردم شوخی می کرد که با پسره می خواد بیاد. نگو خانوم تو این چند ساعت حسابی باهاش جور شده و رقتن چند جا رو حسابی گشتن و گل گفتن و گل شنفتن. سرعت عملی که روناک داشتو من حتی توی ضربان قلبمم هم نمیتونستم داشته باشم!
پسره که اسمش آراد بود، بعد از احوال پرسی دسته جمعی با آرشان حسابی گرم گرفته بود و داشتن با هم اختلات می کردن. کم کم داشتم به این نتیجه می رسیدم که آرشان و روناک سرعت عملشون بالا نیست، من دیر لود می شم!
پسره سعی می کرد با نیروان هم صمیمی باشه اما نیروان سرد و رسمی جوابش رو می داد.
romangram.com | @romangram_com