#گوتن_پارت_89


به خودم اومدم. تازه فهمیدم چند دقیقه است زل زدم بهش دارم نگاش می کنم.

هم خجالت کشیدم هم کلی حرص خوردم؛ بد سوتی ای داده بودم! سه کرده بودم حسابی.

اما با خونسردی خودم رو زدم به اون راه و گره اخمام رو کردم تو هم.

بی تفاوت و عمدا از بیخ گوشش رد شدم و رفتم بیرون. البته قصد داشتم بهش تنه بزنم اما خب، بیشتر سکندری خورده بودم. پشت سرم داشت می اومد.

نیروان که مارو دید پشت فرمون نشست و آرشان هم روی صندلی کناریش جا گرفت.

سوار همون ماشینه شدم که اسمش رو گفتم توش جن و پری داشت. قبلا یواشکی و البته با کلی آب زیرکاه بودن و نقشه کشیدن اسم ش رو از نیروان پرسیده بودم و حسابی تو ذهنم مونده بود ؛ جنسیس!

مثل نارسیس می مونه اسمش. دقیقا هم مثل صاحب ماشین. یعنی مثل خود آرشان خود شیفته.

تو فکر بودم اما نگاهم رو موهای آرشان بود. داشتم فکر می کردم اگه منم پسر بودم موهام این شکلی خوش حالت می موند حتی بعد از خواب؟ یا بازم مثل گودزیلا از خواب بیدار می شدم؟ اصلا یه لحظه نمی تونستم از موهاش چشم بر دارم.

کم کم توی فکرام به این رسیدم که اگه پسر بودم چی می پوشیدم، اصلا چه شکلی می شدم؟

آرشان سرش پایین بود و با گوشیش کار می کرد. عجیب هـ*ـوس کرده بودم با موهاش بازی کنم . آخه بگو الان تو این موقعیت این چی بود دیگه نفس!

گاهی آدم یه چیزیو می خواد. دلش می گـه نکن، عقلشم می گـه نکن. همین که نمی تونه اونو داشته باشه بدتر جری می شه برای خواستنش. تقریبا همین حالتو داشتم. مثل بچه ای که بهش بگن نکن و هی بخواد انجامش بده.

آخرشم نتونستم مقاومت کنم. پشت صندلی آرشان رو گرفتم و خودم رو کشیدم سمتش.

romangram.com | @romangram_com