#گوتن_پارت_63
یه ته پوزخندی زد و به خنده اش خاتمه داد.
با صدایی که هنوز رگه های خنده توش موج می زد کنار گوشم گفت:
- الآن مثلا سعی می کنی مخ منو بقاپی؟
بدون این که حواسم به سوتی ای باشه که قراره بدم در جوابش گفتم:
- خب اون دختره ی تو فیلم...
سریع فهمیدم دارم خودم رو لو می دم برای همین سریع دستم رو گرفتم جلوی دهنم و به زمین خیره شدم.
وقتی سرم رو آوردم بالا قیافه اش سرخ شده بود. مدام دستش رو به ته ریش مرتبش می کشید.
لبش رو جمع کرده بود و چشمای خندونش نشون می داد که با وجود حالت صورتش که سعی می کرد جدی باشه، خنده اش گرفته و سعی داره کنترلش کنه. هر از گاهی هم به سقف نگاه می کرد.
دستش رو آورد سمت صورتم و بی هوا لپم رو محکم کشید. با همون صدای خندونش گفت:
- خیل خب. ردش می کنم بره! باید بگم که مثلا موفق شدی و مثلا منم گوشام مخملی شد. ولی کسایی هستن که بتونن باز جاشو بگیرن.
قیافه ام گرفته شد و عبوس بهش نگاه کردم.
لباش رو از هم فاصله داد که یه چیزی بگه ولی پشیمون شد. گوشه ی لبش رو به دندون گرفت و باز پایین لبش کج شد.
romangram.com | @romangram_com