#گوتن_پارت_148
تازه اونم اگه قلقلکی باشه و جواب بده. یه حرکت ناقابل انگشت که این همه صغرا کبرا نداره.
نگاه چپکی انداختم بهش؛ انگشت اشاره ام رو بردم سمت پهلوش و در کسری از ثانیه فرو کردم تو پهلوش و سریع انگشتم رو کشیدم عقب. طوری که انگار دستم رو به یه چیز داغ زده باشم!
یه تکون کوچیک خورد و سرش رو به صندلی تکیه داد. گوشه ی لبش یکم به سمت پایین کج شد و بعد ثابت موند.
همین... این همه عذاب وجدان گرفتم اصلا قلقلکی نیست آقا.
دلم رو زدم به دریا. من هرجوری هست نمی ذارم تو بخوابی اصلا. دوباره انگشتام رو بردم دو طرف پهلوهاش و به حالت قلقلک وار حرکت دادم و بعد رفتم سراغ شیکمش.
به صورتش که نگاه کردم دیدم داره با چشمای گرد شده از تعجب و پف دار که معلومه تازه از خواب بیدار شده نگام می کنه.
و بعد با تکرار کارم لباش به خنده کش اومد و دو تا چاه عمیق دو طرف صورتش رو به نمایش گذاشت.
همین که نگاهم به چال صورتش افتاد دستام بی حرکت موند.
این همه آخه؟ می گم چرا من اصلا چال ندارم تو صورتم. نگو این اون دنیام حق منو خورده! این اصلا انصاف نیست من که حلالش نمی کنم.
نگاهم فقط خیره ی لپاش بود؛ کم کم لبخندش محو شد و چال اشم از بین رفت. دلم می خواست انگشتام رو فرو کنم تو چال لپش ببینم چقد عمق داره.
romangram.com | @romangram_com